Friday, November 14, 2008

علی سنتوری



دیشب جای همگی دوستان خالی فیلم ؛سنتوری؛ آقای مهرجویی را که فقط یک اکران در موزه جامعه آسیایی ها (Asian Society) دیدیم. آقای مهرجویی هم بودند برای پرسش و پاسخ. من شخصا خیلی مهرجویی نیستم به غیر از فیلم گاو و آقای هالو که به عنوان فیلم های کلاسیک سینمای ایران هستند و خواهند بود. فیلم سنتوری به نظر من یک فیلم خوب متوسط است که خیلی موفقا نه من بیننده رادر تمام طول فیلم هم احساسی و هم فکری درگیر خودش کرد، یعنی شما در طول فیلم حتما درگیر خواهید شد و حتما چشماتون هم تر میشه. باید هم بگم که بازی آقای بهرام رادان خوب بود و با اینکه از خانم گلشیقته فرهانی خوشم می یاد اما خیلی جیغ جیغ کردن تو فیلم. شاید کمی این حرف من بی انصاقی باشد و باید شرایط ایران را هم در نظر گرفت که هنرپیشه ها حتی نمی تونند به هم دست بزنند.

از این حرفها که بگذریم برای من که ایران زندگی نمی کنم اما صبح قبل از صبحونه (یا همراه با صبحونه) اول اخبار ایران را چک می کنم و مدام کنجکاو هستم که از ایران خبر داشته باشم، از اینکه جوونها کجا می رن برای یک تفریح کوچک، یا اینکه کجا جمع می شند، اینکخ اگه به موزیک علاقه داشته باشند چکار می کنند، این فیلم با اینکه به قشر و طبقه خاصی اشاره می کنه کمی البته فقط کمی ن را ارضا کرد..........


اما چیزی که عجیب بود سوالات عجیب تماشاگران پس از اتمام فیلم از آقای مهرجویی بود، طوری که خودشون یک جایی گفتن که من احساس می کنم که در دادگاه هستم... مثلا یکی پرسید چرا وقتی هانیه و علی به هم ابراز علاقه می کنند از شال گردن استفاده می کنند و یا اینکه چرا ساز پیانو را انتخاب کردید، یا اینکه چرا از اعتیاد در فیلم هاتون میگید . آیا این رنگ لباس سمبل چیزی هستش و خیلی سوالهای عجیب تر از این. به هر حال من که نه چیزی از سوالها متوجه شدم نه چیزی از جوابها... اما اگر تونستید فیلم را ببیند و ببیند که چقدر جوونهای ایرونی تحت فشار هستند.

بعد پرسش و پاسخ هم مونیدیم به حرف زدن با دوستان و آقای مهرجویی .... جای همگی دوستان خالی........

فیلم را می تونید از NetFlix یا BluckBuster اجاره کنید .........


No comments:

Post a Comment